آب های زیرزمینی
ثنا ملکی؛ وحید نورانی؛ حسام نجفی
چکیده
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی ...
بیشتر
سیستمهای ارزیابی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلایندهها توسعهیافتهاند. یکی از روشهای شناخته شده برای تعیین حساسیت آبهای زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آبهای زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z بهعنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیبپذیری ویژه آبخوانها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودیها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیبپذیری ویژه آبخوانهای دشتهای اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج بهدستآمده با نتایج مدل DRASTIC بهعنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیهوتحلیل نتایج نشان داد که مدلسازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان دادهها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشتهایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابلتوجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن میتواند برای طراحی کنترلکنندههای هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
صغری اندریانی؛ وحید نورانی
چکیده
هدف از مطالعه حاضر مانیتورینگ اثرات فعالیتهای اکتشاف و ذوب بر پوشش گیاهی منطقه است. با توجه به اینکه در این منطقه برای ذوب طلا از روش هیپ لچینگ استفاده میشود، احتمال اینکه مواد شیمیایی استفاده شده در سرویسهای ذوب در محیط زیست پخش و یا در عمق نفوذ نماید، بیشتر است. پوشش گیاهی یکی از پدیدههایی هست که به شدت از آلودگی محیط، به ویژه نشت ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر مانیتورینگ اثرات فعالیتهای اکتشاف و ذوب بر پوشش گیاهی منطقه است. با توجه به اینکه در این منطقه برای ذوب طلا از روش هیپ لچینگ استفاده میشود، احتمال اینکه مواد شیمیایی استفاده شده در سرویسهای ذوب در محیط زیست پخش و یا در عمق نفوذ نماید، بیشتر است. پوشش گیاهی یکی از پدیدههایی هست که به شدت از آلودگی محیط، به ویژه نشت و نفوذ سیانور متاثر شده و کاهش مییابد. بنابراین بررسی روند پوشش گیاهی میتواند بر چنین دغدغهای پایان دهد. لذا منطقه مورد مطالعه به سه بخش منطقه 1 (منطقه معدنکاوی شده)، منطقه 2 (منطقه بکر و دست نخورده) و منطقه 3 (پایین دست منطقه 1) تقسیم و آزمون من کندال-من کندال دنبالهای و همبستگی بین پوشش گیاهی آنها در فرضیههای مختلف صورت گرفت. بدین منظور، دادههای تصاویر ماهوارهای لندست 5 و 8 در بازه زمانی 1984-2019 بصورت سری زمانی و داده های دما و بارش ایستگاه ورزقان در بازه زمانی 1989-2017 مورد استفاده قرار گرفت. با بکارگیری شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده (NDVI) تراکم پوشش گیاهی استخراج و در مقیاس پیکسل (هر 900 مترمربع)، روش آماری ناپارامتریک من-کندال در سطوح اطمینان 95 و 99 درصد بر NDVI اعمال شد. سپس مساحت منطقه کاهش یافته معنیدار با استفاده از آزمون من-کندال دنبالهای به منظور بررسی نقطه شروع کاهش معنیداری در هر سه منطقه، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دهنده عدم نفوذ مواد شیمیایی در محیط زیست است و اقلیم کنترل کننده تغییرات پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه است.
وحید نورانی؛ صالح محسنزاده
دوره 4، شماره 11 ، شهریور 1396، ، صفحه 83-103
چکیده
در این مقاله جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوضههای حوضهی آجیچای با توجه به نبود آمار کافی بار رسوب -که یـکی از مسائل اساسی حوضههای کشور میباشد- از مدل تجربی پسیاک اصلاح شده استفاده شده است. از آنجائی که میزان رسوب حاصل از این مدل متوسط سالانه میباشد، لذا در مرحلهی اول جهت محاسبه رسوب برای هر سال چگونگی تغییرات ...
بیشتر
در این مقاله جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در زیرحوضههای حوضهی آجیچای با توجه به نبود آمار کافی بار رسوب -که یـکی از مسائل اساسی حوضههای کشور میباشد- از مدل تجربی پسیاک اصلاح شده استفاده شده است. از آنجائی که میزان رسوب حاصل از این مدل متوسط سالانه میباشد، لذا در مرحلهی اول جهت محاسبه رسوب برای هر سال چگونگی تغییرات فاکتورهای نهگانه مدل فوق نسبت به زمان مورد بررسی قرار داده شده است. فاکتورهای که ماهانه (مثل بارش و رواناب) و یا سالانه (مثل پوشش گیاهی و کاربری اراضی) دستخوش تغییر هستند، نقش مستقیمی در محاسبه رسوب برای هر سال دارند. در مرحلهی دوم برای ریزمقیاس کردن رسوب سالانهی حاصل از مدلسازی مرحلهی اول و با توجه به اینکه نمیتوان رسوب سالانه را به نسبت مساوی برای تمام ماههای سال توزیع کرد، با استفاده از روش آبشاری میزان رسوب سالانه به ماهانه ریزمقیاس گردید. نتایج حاصل نشان میدهد بین بار رسوب برآورد شده با مدل پسیاک اصلاح شده و ریزمقیاس شده با مدل آبشاری، با نتایج مشاهداتی و ثبت شده همبستگی بالایی وجود دارد. از طرفی همانطوری که انتظار میرفت از بین عوامل نه گانه مدل، دو عامل فرسایش رودخانهای و فرسایش سطحی به ترتیب 6/13 و 4/13 بیشترین امتیاز را دارند همچنین کاربری اراضی و پوشش گیاهی با امتیازهای 4/13 و 5/11 نقش خود را در تولید و یا مهار رسوب به خوبی نشان می دهند. میزان رسوبدهی سالانه در کل حوضه 92/1 تن در هکتار میباشد که زیرحوضه 22 با توجه به شیب تند و پوشش گیاهی کاملا ضعیف با 88/3 تن در هکتار در سال بیشترین و زیرحوضه 1-14 با 0/1 تن در هکتار در سال کمترین مقدار تولید رسوب را در حوضه به خود اختصاص دادند.
مهدی کماسی؛ سروش شرقی؛ وحید نورانی
دوره 3، شماره 9 ، اسفند 1395، ، صفحه 63-86
چکیده
تحلیل سری زمانی فرایندهای هیدرولوژیکی نقش بسزایی را در شناخت دقیق رفتار این فرایندها ایفا میکند. معیار موجک-آنتروپی شاخصی نوین جهت بررسی نوسانات سریهای زمانی میباشد. در این مقاله با بهرهگیری از معیار موجک-آنتروپی ترتیب عوامل مؤثر در کاهش تراز آبزیرزمینی در دشت سیلاخور مورد بررسی قرار گرفته است. به طور کلی کاهش معیار موجک-آنتروپی ...
بیشتر
تحلیل سری زمانی فرایندهای هیدرولوژیکی نقش بسزایی را در شناخت دقیق رفتار این فرایندها ایفا میکند. معیار موجک-آنتروپی شاخصی نوین جهت بررسی نوسانات سریهای زمانی میباشد. در این مقاله با بهرهگیری از معیار موجک-آنتروپی ترتیب عوامل مؤثر در کاهش تراز آبزیرزمینی در دشت سیلاخور مورد بررسی قرار گرفته است. به طور کلی کاهش معیار موجک-آنتروپی یا کاهش پیچیدگی سری زمانی یک پدیده، بیانگر کاهش میزان نوسانات طبیعی سری زمانی و در نتیجه نشاندهندهی رخداد یک روند نامطلوب در سری زمانی است. در این راستا جهت شناسایی عامل مؤثر در افت سطح آبخوان ابتدا سریهای زمانی ماهانهی بارش، دما و دبی رودخانههای این دشت به بازههای زمانی کوچکتر تقسیمشدند و سپس هرکدام از این سریها تحت تبدیل موجک به چندین زیرسری با مقیاسهای زمانی مختلف تجزیه شد و نهایتاً پس از محاسبه انرژی موجک نرمال شده برای این زیرسریهای زمانی، معیار موجک-آنتروپی برای هر یک از این بازههای زمانی محاسبه گردید. نتایج بهدستآمده از تحلیل تغییرات معیار موجک-آنتروپی گویای این واقعیت است که کاهش 71 درصدی پیچیدگی دبی رودخانههای خروجی از این منطقه بیشتر از تغییرات بارش و دما با کاهش پیچیدگی به ترتیب به اندازهی 13 و 5/10 درصد بر کاهش پیچیدگی تراز آبزیرزمینی تأثیر گذاشته است و این موضوع گویای تقدم تأثیر عوامل انسانی بر عامل تغییر اقلیم در کاهش تراز سطح آبزیرزمینی در این دشت است.
وحید نورانی؛ نرگس آزاد؛ مهسا قاسم زاده؛ الناز شرقی
دوره 3، شماره 7 ، شهریور 1395، ، صفحه 141-159
چکیده
هدف از این مقاله تعیین روند و بررسی ارتباط سریهای زمانی بلندمدت تراز سطح آب دریاچهی ارومیه و دیگر پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی حوضهی شامل بارش، رواناب، دما و رطوبت نسبی، در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از آزمون من-کندال و تبدیل موجک گسسته است. آزمون من-کندال و من-کندال دنبالهای برای ترکیبهای مختلف ...
بیشتر
هدف از این مقاله تعیین روند و بررسی ارتباط سریهای زمانی بلندمدت تراز سطح آب دریاچهی ارومیه و دیگر پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی حوضهی شامل بارش، رواناب، دما و رطوبت نسبی، در مقیاسهای ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از آزمون من-کندال و تبدیل موجک گسسته است. آزمون من-کندال و من-کندال دنبالهای برای ترکیبهای مختلف زیر سریهای حاصل از تبدیل موجک گسسته، جهت تعیین زیر سری زمانی جزئی که مسئول اصلی تولید روند در سریهای زمانی است، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد در سریهای زمانی پارامترهای هیدروکلیماتولوژیکی در مقیاس ماهانه، تناوب 8 ماهه اصلیترین تناوب در تولید روند است. بعلاوه نتایج حاکی از روند منفی قابلملاحظهای در مقیاسهای مختلف از سریهای زمانی سطح آب دریاچه و رواناب است و سریهای زمانی بارش، دما و رطوبت نسبی در حالت کلی روندهای چشمگیری نداشتهاند. از نتایج این تحقیق چنین برمیآید که در سالهای اخیر کاهش روند در سری زمانی رواناب نقش اساسی را در خشکی دریاچه ارومیه ایفا کرده است. همچنین براساس نتایج آزمون من-کندال دنبالهای، از سال 1377 به بعد، یک روند کاهشی قابل ملاحظهای در هر دو سری زمانی سطح آب و رواناب در مقیاس ماهانه دیده میشود. در نهایت روش تحلیل روند سن (Sen) به کار رفته، نتایج به دست آمده از روش آزمون من-کندال بر پایه موجک را تأیید کرد.